در پی عشق روان شو که به جائی برسی


دردی درد بخور تا به دوائی برسی

به سر کوی محبت به صفا باید رفت


باشد آنجا به فقائی به صفائی برسی

می و میخانهٔ ما آب و هوای دگر است


خوش بود گر به چنین آب و هوائی برسی

نرسی در حرم کعبهٔ مقصود به خود


همرهی جو که در این راه به جائی برسی

بینوائی چه کنی برگ و نوائی به کف آر


نعمت الله بطلب تا به نوائی برسی